این قسمت در یک نگاه

بعد کلی تلاش واسه قبول شدن توی دانشگاه مورد علاقم .۔ صبح روز اول مهر وقتی لقمه ی تغذیه ام توی کیفم بود و هن و هن داشتم میرفتم سمت دانشگاه ، حس کردم مسیر زیادی داره دور و سربالایی میشه و وضعیت هر لحظه بدتر میشد .۔ به قدری که وقتی رسیدم دم در دانشگاه دنیا تموم شده بود و حس میکردم مثل کریستف کلمب یه دنیای جدید کشف کردم .۔ اینو گفتم که بدونی اگه بعد همه درس خوندن هات و سر بزنگاه انتخاب رشتت به موقعیت جغرافیایی جایی که قراره حداقل چهار سال دائما توش رفت و آمد کنی دقت نکنی ، اون وقت ماجرا ممکنه غافلگیرت کنه و دستتو از پشت ببنده .۔ ضمنا دوری و نزدیکی دانشگاه خیلی مهمه و شوخی نیست .۔ بالاخره قراره چهار سال از پدر و مادر و برادر و خواهر دور بشی و این به اسم آسونه .۔ تازه هزینه ها توی شهر غریب بیشتر هم هست .۔ خیلیا یه شهر دور رو واسه تحصیل انتخاب کردن .۔ سر دوسال نشده برگشتن .۔ البته من منظورم این نیست که دانشگاه های دور رو انتخاب نکنید و بمونید شهر خودتون .۔ اما دارم بهتون میگم بالاخره با چشمای باز انتخاب کنید .۔ مخصوصا وقتی که بین دوتا دانشگاه گیر کردین و تقریبا مساوی ان .۔ مولفه نزدیکی به خونه میتونه راه حلتون باشه .۔ به جز این حرفا روحیه شما هم خیلی مهمه .۔ اگر مثلا تا حالا خودت لباستو اتو نکردی یا غذا پختی یا تاحالا تنهایی جایی سفر نکردی ، احتمالا سفر کردن و زندگی توی خوابگاه دانشجویی براتون سخت باشه .۔ یا مثلا اگه گرمایی هستید نباید برید استانهای گرم درس بخونید و هزار مثال دیگه .۔ به هر حال یکی از ویژگی های یه دانشگاه خوب نزدیک بودن و دسترسی راحت به اونه .۔ این معیار رو محک بزن با دانشگاهی که قراره انتخابش کنی .۔ بعدش برو پی کار خودت .۔