این قسمت در یک نگاه

خب شبتون بخیر .۔ خیلی مخلصیم . رسیدیم به RaahBalad آقای دکتر وجدانی اینجا .۔ آقا سلام علیکم سلام شبتون بخیر .۔ خسته نباشید . شبتون بخیر خدمت داوطلبان عزیز ، خانواده ها و مشاوران هم عرض سلام دارم .۔ آقا مخلصیم . یه نظرسنجی داریم امشب که از دیشب بود آقای دکتر .۔ بچه ها هم خیلی تعداد 50 هزار نفر تقریبا دیروز شرکت کرده بودند .۔ گفته بودیم که آقا تاثیر سوابق تحصیلی چه اثری روی یادگیریتون و کیفیت آموزشی مدرسه اتون داشت .۔ تو سال ده و یازده دوازده بالا برد کیفیت رو یا پایین آورد .۔ تا دیروز اکثرا گفته بودن کیفیت رو پایین آورد نزدیک به شصت و خورده ای هفتاد درصد .۔ حالا شما بیایید نظر بدید تا فردا نظرسنجی برقراره .۔ برو پی کارت آندرلاین تیوی رو دنبال کنید و بیاید نظر بدید تو هر پیامرسانی که هستید شاد روبیکا یا بله اونجا بیاید نظر بدید و نظرتون رو بدونیم که جمع بندی خوب داشته باشیم اما دکتر در خدمت شماییم .۔ امشب چرخنده اما قصه‌ای که امشب می‌خواهیم با همدیگر صحبت کنیم با .۔ این شعر شروع می‌کنیم که آب نطلبیده همیشه مراد .۔ نیست . شاید بهانه ایست که قربانی ات کند .۔ ما رد پاهایی رو در زندگیمون دنبال می‌کنیم .۔ جاهایی پا می‌گذاریم که باید مطمئن باشیم این ردپا رد پای درستی است و محکم پافشاری کنیم و به سمت مسیری حرکت کنیم .۔ بله و در واقع داستانی که امشب می‌خواهیم در موردش با همدیگر صحبت کنیم و قصه‌ای که با هم روایت کنیم برمی‌گردد .۔ دوستان اگر لطف کنند تصاویر را هم با ما همراه باشند .۔ برمی گرده به یک دانشجوی موفقی که برای خودش مسیری را تعریف کرد .۔ خانم پریسا . علیرضا کسی که در دوره دانش آموزی المپیاد فیزیک را تجربه کرده .۔ دانش آموز خیلی خوبیه .۔ محصل درجه یک در مدرسه که خونواده .۔ تصورش بر اینه که شما غیر رشته ریاضی را نباید انتخاب کنی و در نهایت ایشون با تمام عشق و علاقه ای که در دوره دبیرستان به ادبیات داشته و یه وقتایی میرفته سر کلاسهای ادبیات می نشسته میاد و رشته برق قبول میشه .۔ در دانشگاه شیراز .۔ آفرین . رشته برق در دانشگاه شیراز رو میره و در واقع تحصیلاتش را در این رشته شروع میکنه .۔ زمانی که وارد رشته برق در دانشگاه شیراز میشه فکر نکنیم که افت معدل پیدا میکنه و مشروط میشه .۔ خیر خیلی هم دانشجوی خوبی بوده .۔ حتی کار نهایی دوره کارشناسیش را اساتید پیشنهاد میدن در قالب کتاب چاپ کنیم .۔ هرگز حدیث حاضر غایب شنیده .۔ بله که در میان جمع .۔ دلم جای دیگری است و خودش میگه من زمانی که دانشجوی برق بودم در شیراز خیلی پنهانی میرفتم و سر کلاس های ادبیات مینشستم .۔ دقیقا هدف را درست نشانه رفتید و کارشناسیش رو میگیره و میاد و با رشته ای که برق خونده مشغول به کار میشه .۔ داره تمومم میکنه .۔ بله ، اما به صورت پنهانی بدون این که به کسی بگه چون همچنان ممنوع بوده فکر کردن به ادبیات شما خانم مهندسی شما که نباید سراغ ادبیات بری میاد بدون این که به کسی بگه می شینه کارشناسی ارشد ادبیات رو در واقع کنکور میده .۔ واقعا ؟ بله از خانم مهندسی وارد دانشگاه الزهرا دوره روزانه ارشد ادبیات میشه .۔ چه جسارت خوبی .۔ باریکلا . بعد خودش میگه زمانی که من به استادام زنگ زدم استادهایی که تو رشته برق داشتم سرم فریاد می‌کشیدند که تو با این درسی و با این استعداد و با این توانمندی‌ها .۔ من میگم که داستان ایشون شکست نیست .۔ یک تحولی در زندگیه .۔ یعنی رشته برق خیلی چیزها رو به خانم علیرضا داد اما انگار اونجا زندگی اتفاق نمی‌افتاد و اومد به سمت ادبیات و در نهایت .۔ در واقع این قفسی که براش ساخته بودند از این قفس آزاد میشه و امروز خانم علیرضا رشته ادبیات خوانده و مدیر مدرسه است .۔ در رشته ادبیات دارد کار می‌کند .۔ یک کتابخانه کوچک با دانش آموزاش تو مدرسه ایجاد کرده و آدمی که با رشته اش بسیار قشنگ داره زندگی می‌کند و به قول خودش عشق می‌کند از رشته اش .۔ درود بر ایشان .۔ چقدر جذاب از عرش به فرش یا از فرش به عرش .۔ مساله این است چرا این جمله را به کار بردیم ؟۔ میگه که اصلا خیلی از استادامون دیگه منو تحویل نمی گرفتند .۔ دیگه اصلا کاری به من نداشتند که این مسیر را رها کرده بودم .۔ چقدر عجیب و خیلی جذابه .۔ به نظر من خیلی جذابه .۔ بله قصه رو که شنیدید تو بخش قبلی خانم مهندس برقی که عاشق ادبیات بودند و دنبال عشقشون هم رفتند و نترسیدند و حالا میخوام بگم که این شما و این سرکار خانم پریسا علیرضا که اینجا حضور دارند .۔ سلام علیکم . سلام به شما و ارادت .۔ خیلی خوش آمدید .۔ آقای دکتر دیگه شگفت زده تر کردید ما رو خود دور برگردونی رو امروز اومدی اینجا .۔ امشب درخدمت خانم علیرضا هستیم و بتونیم اینجا دیگه به جای اینکه من زیاد صحبت کنم از حرف هایشان استفاده میکنم .۔ خواهش میکنم خیلی دکتر که رعایت کردن خیلی هم جذاب بود .۔ خودتون بفرمایید برای ما .۔ خواهش میکنم اگه چیزی جا مونده خلاصه بگید که استفاده کنم .۔ بچه ها خانواده ها .۔ من به واسطه کارم که حالا هم معلم هستم و هم مدیر مدرسه به خصوص تو این ایامی که بچهها خیلی درگیر اضطراب انتخاب رشته هستند ، خیلی اتفاقی برنامه شما رو دیدم و همین دقیقا آیتم دور برگردون و خب انقدر برام جذاب بود که گفتم شاید بد نباشه که من هم تجربم رو با بچه‌ها به اشتراک بگذارم .۔ بله . تجربه تجربه عجیبیه .۔ آخه فکر میکنم که دور برگردانی مثل من زیاد باشد .۔ تعدادشون کم نیست من .۔ من خیلی ها رو میشناسم .۔ چقدر خوب مجبور شدن که راهشون رو برگردونن .۔ حالا اینکه مجبور شدم خود مجبور شدن شاید یک یکم بار معنایی منفی داشته باشه .۔ حتما یه فشاری روی آدم میاره که یه مسیری رو تا یک جایی طی کنی و بعد بخوای مسیرت رو عوض کنی .۔ قطعا انتخاب سختیه ولی برای من حال خوب را به همراه آورد .۔ خدا را شکر .۔ حالا نکته جالب همینجاست .۔ خانم علیرضا همونطور که خودشون فرمودن در واقع برنامه رو میدیدن و متوجه این چالش دوربرگردون میشن برای ما .۔ در واقع ابتدا یه پیام صوتی فرستاده بودند و قصه‌شان رو تعریف کرده بودند و با توجه به اینکه تهران هم بودند و خودشون هم معلم بودند حالا این هماهنگی شد که ایشون حضورا بیان اینجا و شما از نزدیک ببینید .۔ فکر نکنید این قصه ای که ما تعریف میکنیم رویاست .۔ داستان خیاله عین واقعیته .۔ به قول ایشون خیلی ها هم دارند دور برگردون زدند .۔ از اون طرف هم بگما بچه های زیادی هم هستند که دور برگردون رو به خاطر مسائل و مشکلات و یا اون ترس ها و اضطراب ها شاید بیخیالش شند .۔ شما حرفتون به اونهایی که الان شاید دارن دو دلن رو دارن بالا و پایین میکنند چیه ؟۔ ما یه صحبتی پشت صحنه با دوستان داشتیم .۔ گفتند که الان احساس موفقیت می کنیم .۔ من گفتم بیاییم یک فاصله ای بگذاریم بین موفقیت و حال خوب من توی رشته برق می تونم بگم نسبتا آدم موفقی بودم .۔ درآمدش رو داشتم ، یه شرکت معتبری کار میکردم .۔ به هر جهت خانم مهندس شده بودم اما برای من حال خوب نیاورد .۔ خیلی میترسیدم که این تغییر مسیره خیلی چیزها را از من میگرفت .۔ اول از همه خانم مهندسی بود .۔ من وقتی که مهندس بودم و وارد شرکت شدم همه جلوی پام بلند میشدم ولی وقتی معلم شدم نه اینطوری نبود .۔ وقتی که مهندس بودم لفظ خانم مهندس رو همه استفاده میکردم ولی وقتی معلم شدم خیلی همه راحت به اسم کوچیک صدا میکردن .۔ به هر جهت درآمد معلمی قطعا از مهندسی کمتره و اون وجهه اجتماعی متاسفانه .۔ البته بحثم چیه میخوام بگم که این دور برگردونه حتما یک چیزهایی را از ما خواهد گرفت .۔ یعنی ما چیزها رو از دست میدیم .۔ برای من و میدونم خیلی از کسایی که این دور برگردون زدن اینه که معمولا چیزهایی که از دست میدیم یک سری اعتبارات که از بیرون خیلی جذابه .۔ خیلی خوش زرق و برق اما مال ما نیست .۔ عاریه ایه . به نظرم به تجربه کردنش میارزه .۔ چون ماهایی که تو مسیری که دوست نداشتیم قدم گذاشتیم عملا به یک نقطه ای میرسیم که فکر میکنیم دیگه چیزی واسه از دست دادن نداریم چون داریم مسیرمون رو با ناخوشی طی میکنیم .۔ خب حالا یک دور برگردون هم میزنیم دیگه .۔ ما که دیگه چیزی واسه از دست دادن نداریم .۔ یک کمی دیگه هم از دست .۔ پیدا کردید که تو برق نمی افتید .۔ ببین من زندگیم دو لایه شده بود .۔ یعنی یک مهندس کارمند بودم که صبح تا بعد از ظهر داشتم یه کاری رو انجام میدادم و مثلا شش صبح تا شش بعد از ظهر انگار زندگیم رو میفروختم .۔ برای اینکه یک اعتباراتی بگیرم که شش و هفت بعد از ظهر که میرسم خونه بتونم حافظ و سعدی و مولانا باز کنم .۔ این دلایلی حتما آزاردهنده است .۔ برای من اینطور بود .۔ میدونم خیلی از بچه های دور برگردونی مثلا درگیر اون رشته قبلیشون و موسیقی هستند .۔ مثال میزنم حالا یعنی منتظر .۔ در کنارش ادامه بده .۔ اینو شاید به شما هم میگفتم .۔ در کنارش ادبیات .۔ رایجی که به من می گفتن که خب حافظ رو که حالا همه بلدن بخونن حالا باید بری دانشگاه .۔ اتفاقا هیشکی بلد نیست بخونه .۔ همینجا بگم بخدا یه چالش بزارید .۔ شب یلدا که دور هم جمع بشید با خانواده کتاب و حافظ رو دست به دست بچرخونید ببینید چند نفر مخالف هستید .۔ من یه نکته ای رو بفرمایید بگم الان بچه ها که دارن انتخاب میکنن .۔ خانم علیرضا خیلی ها شاید حس و حالی که اون زمان شما داشتید رو دارند .۔ یعنی اینکه مثلا ما داشتیم شبهای قبل میگه من همیشه عاشق این بودم که مثلا رشته فلان رو برم .۔ الان که به کنکور رسیدم تحت فشارها یا نظرهای مختلف دو دل شدم .۔ چیکار کنم ؟ یعنی انگار این دوگانگی اون زمان برای شما هم بود ؟۔ بالاخره شما نظر خانواده اطرافیان را انتخاب کردید و در نهایت مسیر برگشت فکر می کنید که چه کارهایی را آن زمان یعنی اگر مثلا شما همین کارشناسی رو نخوندید هم وارد ادبیات می شدید ؟۔ الان همین حس رو داشتید یا حتما باید این چهار سال فشار طی میشد که شما به این نقطه برسید ؟۔ ببینید سوالتون خیلی سخته .۔ من چون از چیزی محروم شده بودم عطش خیلی زیادی برای رسیدن بهش داشتم .۔ نمیدونم اگر از ابتدا محروم نمیشدم و میتونستم با همه علاقه ام ادبیات بخونم یا نه الان هم تا این اندازه پای انتخابم وایمیستادم یا نه ؟۔ من الان خیلی از بچه های علوم انسانی و ادبیات رو میشناسم که شاید اصلا دکتراشون هم گرفته باشن .۔ از ابتدا هم ادبیات باشند ، دانشجوهای خوبی هم بوده باشن اما شما رو قبول ندارن یا اصلا پشیمونن .۔ یعنی میگن عمرمو تلف کردم اما من این حس رو ندارم .۔ من فکر میکنم اون حالا چهار سال دانشگاه و چهار سال دبیرستان یه جورایی تلف کردم .۔ نمیدونم اگر زمان برمیگشت به عقب این از اول ادبیات میخوندم حس الانم هم این بود یا نه ؟۔ واقعا سوال سختیه .۔ یه نکته دیگه اینکه خیلی از بچه هایی که به سمت علوم پایه میرن یا به سمت رشته هایی میرن که تو گروه علوم پایه ما دسته بندیشون میکنیم همین دغدغه شغل نداشتن و این موضوعات رو دارند .۔ شما اینو دیگه زندگی کردی تو ادبیات ؟۔ یعنی خانم مهندسی که همه خانم مهندس صداش میزدند الان با اسم کوچیک دارن صداش میزنن .۔ بچه هایی که مسیر علوم پایه را میخواهند انتخاب کنند خودشون رو آماده چه موضوعاتی بکنند که بتونند تو علوم پایه موفق بشن ؟۔ حالا باز نه اینکه فقط بخوام در مورد علوم پایه جواب بدم من میگم همه بچه هایی که چیزی غیر از مهندسی و پزشکی قبول میشن من اصلاح کلی میکنم چون در جامعه ما غیر از پزشکی و مهندسی شما خیلی اعتبار کسب نمیکنید .۔ اگر چیزی غیر از این قبول میشید تجربه شخصیم اینه اگر عاشق باشید و پای انتخابتون بایستید و البته تو کارتان هم خوب باشید بهترین باشید .۔ من فکر نمیکنم دچار چالش نداشتن درآمد یا به دست نیاوردن شغل بشه .۔ البته باز میگم فرق بین در یعنی نمیشه مقایسه کرد .۔ درآمد این قسمت رو با اون قسمت .۔ ولی اینم بهای عشقه .۔ آدم بهای عشقش رو باید بپردازه .۔ خیلی ممنونم از شما خانم علیرضا .۔ آخرین جمله از مهندس برقی که عاشق ادبیات بود و عشقش رو دنبال کرد و به وصال رسید .۔ برای بچه ها چیه ؟۔ یک جمله میگویم و یک بیت از مولانا میخونم .۔ فکر میکنم که لذت خیلی زیادی در اینکه کاری که خودمون دلمون میخواد انجام بدیم وجود داره .۔ یعنی اینکه کار خودمون رو انجام بدیم و سر راه لذت خیلی زیادی توشه .۔ و از قول مولانا میگم که خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد .۔ راه خودمون رو بریم .۔ چقدر دکتر ! نکته شما هم اگر نه عالی .۔ البته یه متنی رو آماده کرده بودن نمیدونم دقت داشته باشه .۔ خیلی کوتاه اگه باشه میتونیم از ادبیات .۔ بله در ستایش ادبیات .۔ بفرمایید . ادبیات از آغاز تا کنون و تا زمانی که وجود داشته باشد ، فصل مشترک تجربیات آدمی بوده و خواهد بود و به واسطه آن انسانها می توانند یکدیگر را باز شناسند و با یکدیگر گفت و گو کنند .۔ زندگی واقعی که سرانجام در روشنایی آشکار می شود و در واقع تنها زندگی مان که به تمامی زیسته می شود ، تنها در ادبیات یافت می شود .۔ از کتاب چرا ادبیات ؟۔ نوشته بارگاس یوسا .۔ دست شما درد نکند .۔ خیلی من به گویندگی فکر کنم .۔ بزنند موفق . می توانند .۔ بله خیلی ممنونم آقای دکتر ما تو بخش بعد کنار شما هستیم .۔ میریم با هم بخش صدا .۔ پرسش و پاسخ ها و تشکر از خانم علیرضا که تجربه خوبی را به شما انتقال دادند و انشالله که این حال خوبشون انتقال پیدا کنه به شما رفقا .۔